اولین صعود به قله دو کلان با دل یار
برای سومین بار بود که با بازآی و تیم کوهنوردی دو کلان میرفتیم ، دو بار قبلی دامنه ی کاهو و دویست متر مانده به قله اکتفا می کردم و تپش قلبم رو با گوش هام می شنیدم،زانوهام ضعف می رفت،رنگ صورتم مثل گچ بود، این بار با اولین قدم خودم رو دست خدا سپردم ، جلوی پنج ،شیش نفری که برای اولین بار همنورد می شدم و یکی از همنوردا سرباز قدیمی بابام بود، ضایع نشم ، به واقع به خودمم قول دادم از فرط خستگی هم تا لب مرگ رفتم برای استراحت نشینم, به اصول کوهنوردی بازآی گوش فرا دهم و عمل کنم :)))
من فکر میکنم توی لحظه های سخته که قلب آدم حضور خدا رو کاملا با تک تک سلول هاش احساس میکنه، و هو سمیع بصیر , با لطف خدا و همراهی دل یار (محمد علی فردین) به اولین صعود و آرزوم رسیدم .
لحظه ی صعود همه ی خستگی هام, همه ی نفس نفس زدن هام حتی ریز آب عرق پشت مانتوم یادم رفت , توی آسمان بودم , دو تا بال میخواستم برای پریدن و این احساس سبک رهایی
پی نوشت 1:قله ی دو شاخه یا دو کلان (kalan) با ارتفاع 2100 متر
پی نوشت 2: شاید این یک تعصب باشد ... ولی من باور نمیکنم که انسانی؛ علت صعودش به قله را دیدنِ منظره ی اطراف بیان کند!
هیچ کسی سختی کوهستان را برای دیدنِ یک منظره تحمل نمیکند. قله؛ تنها جایی بر کوهستان نیست. قله در قلب و ذهن ما جای دارد . قله ؛ پاره ای از یک رویاست که به حقیقت می پیوندد. و مدرکی مسلم بر این است که زندگیمان بامعناست. قله نشانی از آنست که میتوانیم باقدرت اراده و توان جسممان ؛ زندگی را به آنچه میخواهیم و آنچه دستانمان قدرت خلق آن رادارند؛ تبدیل کنیم ...
اریک واینمایر ،اولین کوهنورد نابینای صعود کننده به اورست ،کتاب لمس بام دنیا
سرویس فارسی اشتراک لینک
وطن لینک ابزاریست برای خواندن و اشتراک گذاری لینک های داغ و جالب
vatanlink.com